-
Don't look back! Women in the red and black....
سهشنبه 15 مردادماه سال 1387 04:50
صبح تا شب حرص و طمع داره اذیتم می کنه! طمع انتقام از روزهای دوری.... اینجا اعتماد به نفسم خیلی بیشتره! کمتر احساس گم شدگی مزمن تو دریای پرتلاطم زندگی دارم! خوبه... همه چی خوبه! بهتر هم میشه... همیشه آخرش خوبه! اگه خوب نباشه آخرش نیست...
-
when he leaves you
جمعه 11 مردادماه سال 1387 12:23
یکی باید خیلی روحیه داشته باشه که اینو بخونه!
-
اگه عشق همینه اگه زندگی اینه نمی خوام چشمام دنیا رو ببینه....
چهارشنبه 9 مردادماه سال 1387 15:50
من شوخی شوخی داره از صدای آرمین و رضابا خوشم میاد! دمشون گرم! تازه کشف کرده ام نازنین اسم دوست دختر رضایا ه! WOW! editore blogsky dorost shode! man kolli emkanate punctuation va link dadan daram :)
-
:*
جمعه 4 مردادماه سال 1387 02:31
یعنی رییس من رسما بی شعوره! ساعت یازده شب میل می زنه که فردا قبل meeting با مارتین ببینمت. من هم میگم میشه لطفا زود قرار نذاریم؟ من امشب کار دارم نمی تونم زود پاشم. میگه حتما! ساعت ۱۰ خوبه؟!!!!!!! یکی نیست بگه ساعت۱۰ اول صبح محسوب میشه! آدم زیر دست چینی جماعت کار کنه بعضی وقتها درد شدیدی رو باید تحمل کنه!! منو بگو که...
-
All the impossible... I wanna do
چهارشنبه 2 مردادماه سال 1387 02:47
"There is always a Cape Horn in one's life that one either weathers or wrecks oneself on." Its terribly true; and the truth is that you can't always recognize your Cape Horn when you see it. The sailing is sometimes pretty foggy, and you're wrecked before you know it
-
Emotional Breakdown
یکشنبه 30 تیرماه سال 1387 01:25
اسمش همین بود؟؟
-
it's only words... and words are all I have ...
جمعه 28 تیرماه سال 1387 02:41
وقتی یه چیز بیرونی. یه چیزی که همه می بینن رو از دست میدی. راحت می تونی با خودت کنار بیای! جای خالی رو گاهی می ذاری جلوی چشمت و بهش فکر می کنی! بعدش خیلی آرومتری. انگار فکرهای لازم و ممکن رو کرده ای و دیگه می تونی بری سراغ زندگی ات... زندگی جدیدی که بدون اون گم شده دوباره باید اختراعش کنی.... ولی وقتی آدم یه چیز...
-
FROM THE BAR TO YOUR BED
پنجشنبه 27 تیرماه سال 1387 22:32
Be dangerous, It's cool No complements, EVER Always get the girl alone Wherever you are, the place is lame Relate to her LIE, LIE, and LIE some more PS:این instruction ها ممکنه برای scoundrel شدن مفید باشه. ولی دلیل نمی شه من ازشون بهره نبرم!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 26 تیرماه سال 1387 16:53
http://oldfashion.tumblr.com/post/36974797 http://bp0.blogger.com/_PvxMomNkoUg/SBPkuID_tzI/AAAAAAAACLQ/vGlgyP200fc/s1600-h/WLD.jpg
-
:)
چهارشنبه 26 تیرماه سال 1387 16:25
Good design is all about amking other designers feel like idiots because that idea wasn't theirs ... حال دنیا رو با این بلاگ کردم! گاهی خیلی دلم می خواد مهارت های ۶۰ نوع transform دونستن تو انواع سیگنالهای صدا، تصویر، ویدیو، دما. پالس توی مغز،.... رو می شد با مهارت خلق اینها عوض کرد! می خوام بیشتر برم تو این چیزها!...
-
uncry these tears...
سهشنبه 25 تیرماه سال 1387 15:57
۱-تازگیها دو تا احساس رو هم زمان و به شدت دارم... اولی خوشحالیه. اون هم نه از نوع الکی خوش. خوشحالی واقعی! خوشحالی کسی که آمدن سیل رو دیده و حتی کاملا خیس هم شده ولی هنوز غرق نشده! از ته دل واقعا شادم... دومی هم ترسه! ترس عمیق.. از اونها که هر شب باعث می شه از خواب بپرم و ساعتها دور خودم بچرخم تا آروم شم... عجیب اینه...
-
seize every and each day! it may be the last one
دوشنبه 24 تیرماه سال 1387 03:03
۱-می گن روش دلتنگ شدن آدمها با هم فرق می کنه... هر کس واسه یه چیز به یه شکل دلتنگ می شه و اینو یه جور نشون میده... مدل دلتنگی من فقط به زندگیم گند می زنه! قصد داشتم یا روشمو عوض کنم یا دیگه دلم تنگ نشه... منصرف شدم از تصمیم... ۲- همه اتفاقی داره می افته... کلی حادثه و اینها.... به هیچیم نیست! خیلی بی تفاوت می...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 22 تیرماه سال 1387 00:54
می ترسم......
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 تیرماه سال 1387 14:16
If you believe in love at first sight, you never stop looking از دیروز دارم فکر می کنم، معنی این جمله رو نفهمیدم! باید فیلم sleuth رو ببینم! PS3: دوستمون ویزا گرفت! خدا قدم اول رو خوب اومد... بقیه رو ببینم چی کار می کنه.... PS4: من دلم تنگ می شه..... PS5: دیروز کلی داشت با من حرف می زد. بعدا بهم گفت همون موقع clear...
-
seventy two waterfalls....
چهارشنبه 19 تیرماه سال 1387 13:22
شنبه قرار بود با یه آدم خیلی خوب بریم یه جای معروف واسه hiking. کلی جای فوق العاده ایه! در حد توصیفات لنی از سوییس! قرار ساعت ۷:۳۰ صبح بود و ساعت ۶:۳۰ کنسل شد. دیروز یه آدم خیلی خیلی جذاب بهم گفت امروز دو تایی بریم همون جا! قرار ساعت ۷ بود و ۳:۳۰ کنسل شد. نظر به اینکه قراره خوشبین باشم نتیجه گیریم از این قضیه اینه که:...
-
What do I do during my break... second day of real WORK
سهشنبه 18 تیرماه سال 1387 14:12
http://www.phdcomics.com/comics/archive.php?comicid=1033 http://www.phdcomics.com/comics/archive.php?comicid=1035 avec un verre de rouge the' et le petit beurre D:
-
good days will come... sooner or later
دوشنبه 17 تیرماه سال 1387 03:23
آرومم! خیلی دوست دارم امشب خواب خوبی ببینم.... ۱۲ ساعت بعد: افتضاح خوابیدم! روز مزخرفی رو شروع کردم و هر لحظه مزخرفتر میشه... زندگی چرتیه و اگه خیلی خوشبینانه نگاه کنی می تونی فرض کنی هنوز مونده تا روزهای خوب بیان...
-
a short story
یکشنبه 16 تیرماه سال 1387 00:25
I can do without anybody I have my on soul, my own spark of divine fire But... I shall miss you
-
save the best for last
پنجشنبه 13 تیرماه سال 1387 15:59
نه بابا....
-
call me when you're sober
پنجشنبه 13 تیرماه سال 1387 01:55
امشب چرا اینقدر احساس تنهایی می کنم؟ آهنگ همیشگی دو گوش میدم! مثل همیشه دوست دارم توش گم شم.... پی نوشت: چرا هیشکی پیدا نمی شه به من بگه اگه من نرم سر امتحان آخرم چی میشه؟؟ به نظر خودم تو اون جای قانون قرار دارم که اگه نرم فقط معدلم ۰.۱ بالا میره (در واقع از کم شدننش جلوگیری میشه... )
-
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست....
سهشنبه 11 تیرماه سال 1387 07:05
الان وقت ندارم. بقیه اشو بعدا می نویسم...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 تیرماه سال 1387 12:09
و یاد... یاد که انسان را بیمار می کند....
-
Viva Deutchland
دوشنبه 10 تیرماه سال 1387 03:22
باختیم... ولی عجب شبی بود... لوزان سیصد سال یه بار همچین شبی به خودش می بینه...
-
memories...
یکشنبه 9 تیرماه سال 1387 01:36
اکثر بجه ها دارن میرن! خیلی از دوستان من بعد از تابستون بر نمی گردن! یا درسشون تموم می شه یا دانشجوی میهمان بودن. خیلی دنبال اثری از دلتنگی تو خودم میگردم. ولی پیدا نمی شه! احساس می کنم اشباع شده ام از این احساس. ظرفیت ندارم بیشترش کنم. دوست دارم چندتاشون رو اینجا معرفی کنم: هانا: اون اوایل که کسی نمیشناختم چه حالی می...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 تیرماه سال 1387 00:30
و من بی رکسانا، بی دریا و عشق و زندگی....
-
اینجا را غباری گرفته است...
پنجشنبه 6 تیرماه سال 1387 02:03
من از دوست داشتن فقط لحظه ها را می خواستم... آن لحظه ای که تو را به نام می خواندم...
-
Some dance to forget....
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1387 16:28
It's just like hotel California. Some time you enter accidentally. You may check out anytime you like. But there is no way out ever after ؟No way Definitely
-
اینجا را غباری گرفته است...
سهشنبه 4 تیرماه سال 1387 02:15
من از دوست داشتن فقط لحظه ها را می خواستم... آن لحظه ای که تو را به نام می نامیدم...
-
عرفان (یا : من هنوز درس نمی خونم!!!)
دوشنبه 3 تیرماه سال 1387 08:25
دهنم صاف... دلم شاد... لبم خندون..... همچین که درس مارتین رو افتادم، آدم میشم... ولی قبلش عممممرا راه نداره.... پ.ن.: کلی تئوری در مورد خودم دارم تدوین می کنم! اینجا publish خواهم کرد....
-
gettin' lost in my lies
یکشنبه 2 تیرماه سال 1387 14:36
با فرض اینکه این یه امتحان الهیه، میشه به راحتی اثبات کرد خدا اشتباه سوال طرح کرده!! پ.ن: جون من! الان انتظار داره چه غلطی بکنم که اصول لگد نشن؟