Be brave

 

‎"Tell him yes. Even if you are dying of fear, even if you are sorry later, because whatever you do, you will be sorry all the rest of your life if you say no."

— Gabriel García Márquez (Love in the Time of Cholera) 
  
 
اصولا تمیز کردن میل باکس حرکت جسورانه (تو بخون احمقانه ای) محسوب می شه. همیشه ایمیل های قدیمی ای هستند که حتی اگه تعهد بدی نخونی شون، subject به تنهایی می تونه کار دستت بده.. همیشه آهنگهای attach شده ای هستند که بالاخره دانلود می شن ... همیشه اس ام اس هایی هستند که بدون دیده شدن هم حضورشون رو اثبات می کنند... و همیشه خاطرهً لحظه ای هست که مصلحت حکم می کنه فراموش بشه... 
شاکی نیستم... معمولا این بیتابی ها به یه جور countdown یا deadline ختم میشه..  
شاکی نیستم. فقط تصور این آخرین deadline غمگینم می کنه... 
  
 
اصلا مشکل اینجاست که رفیق فاب من این روزها یه دختر بچه دقیقا سه ساله است که بزرگترین تفریحش اینه که بره زیر بازوی  باباش قایم شه، بعد یه عده آدم گنده اسکل باید کلی دنبالش بگردند که راییکا کجاست. آخرش هم سرشو از اون تو در می آره، پخ می کنه و همه تعجب می کنند که اووووه کجا رفته بودی تو... طبیعتا من کنجکاوانه تر از همه وقتی گم میشه دنبالش می گردم و وقتی پیدا هم میشه، کلی هیجان زده می شم... princess ایه واسه خودش.... 
 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد