آنچه ماندنی است، ورای من و تو است...


به من بازگرد!

و مرا در محبس بازوانت نگهدار

و به اسارت زنجیرهای انگشتانت در آور

که اسارت در میان بازوان تو چه شیرین است.

سپر باش میان من و دنیا

که دنیا در تو تجلی خواهد کرد.

بر من ببند چون سدی عظیم

که در سایه ی تو من دریاچه ای نخواهم بود، آسمانٍ دائم اردیبهشت خواهم بود.



نظرات 1 + ارسال نظر
مرلین سه‌شنبه 6 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:06 ب.ظ

این محبس هم شکستنی‌ست
این پرنده نیز رفتنی‌ست....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد