یک عاشقانه آرام*

عاشق یاغی است. اما یاغیان بزرگ اصولی دارند.

زیبایی یاغی گری ، فقط در حفظ همان اصول است.

عاشق، جدی است، اما عبوس نیست.

 

عشق، قیام پایدار انسان های مقتدر است در برابر ابتذال. با این وجود، عشق یک کالای مصرفی ست نه پس انداز کردنی.

 

عشق، محصول ترس از تنها ماندن نیست.

عشق، فرزند اضطراب نیست.

عشق، آویختن بارانی به نخستین میخی که دستمان به آن می رسد نیست.

من می گویم: به امید بازگردیم. قبل از آنکه نا امیدی، نابودمان کند.

عاشق، تکدی نمی کند.

عاشق، حقارت روح را تقل نمی کند.

عاشق، تن به اعتیاد نمی دهد.

عاشق، سرشار است از سلامت روح، و ایمان.

عاشق زمزمه می کند، فریاد نمی کشد.

  

 

--------------------------------------------

خوشم نمی آد.

هیچ خوشم نمی آد.

وقتی این همه وظیفه بخوای واسه عاشق تعریف کنی، دیگه هویتی واسه خود طرف نمی مونه. چه برسه به عشقش و عاشق بودنش.

عاشقی که این همه خبر داشته باشه که عاشقه، قاشق هم نیست چه برسه به عاشق!

حکماً هم قراره ۵ وعده هم در روز نمازش رو بخونه، آخر همشون هم واسه طرف دعا بخونه و نصف شب ها هم سر حافظ باز کنه و آخرش اشک بریزه که:

کنم هر شب دعا کز دلم بیرون رود عشقش.                    

 ولی آهسته می گویم خدایا بی اثر باشد....

 

بخواب بابا، حال نداریم! ن...** ، شب درازه!

هی! اینا رو دارم به تو می گم ها!???? got it

شاید لازمه ناغافل یه سیلی بخوابونی زیر گوش خودت! کمبود امکاناته دیگه! وقتی هیچ کدوم از دوستانت این قدر ظرافت نداره که بفهمند چی لازم داری، خودت مجبوری دست به کار شی! یک، دو، سه!

------

*یه موقع از این کتاب خوشم می اومد. اولش شروع کردم اینجا نقل قول کنم که یعنی تعریف کرده باشم. راستش کلمه فقط خط دوم رو که دیدم خیلی حالم گرفته شد.

** کلمه تقریبا زشتی بود.(یعنی خودش که نه! امری طبیعیه! کاربردش!) نه که limitation ی! صرفا حوصله خجالت کشیدن نداشتم!

نظرات 1 + ارسال نظر
انکراتیک دوشنبه 26 دی‌ماه سال 1384 ساعت 10:07 ب.ظ http://enkratic.persianblog.com

کنم هر شب دعا مهرت شود از قلب من بیرون .. ولی آهسته می گویم ... خدایا بی ثمر باشد .. !

قرار نبود نقل به مضمون باشه، که شد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد